کابوس تلخ
کابوس تلخ
p : 12
یهو امیلی زد زیر گرریه بغلش گردم و گفتم : هوششش اروم مامان سیسسس
نشون بچه ها دادم براشون کار پی اومد رفتن خونه منم خابم میومد رفتم افتادم رو کاناپه بچه رو گذاشتک تو اتاق خودش اینقدر خسته بودم که رو کاناپه خابیدم سیاهییی
کوک ویو
از خاب بیدار شدم رفتم ا.ت رو کاناپه خابش برده بود لبخند زدم بردمش رو تخت و پتورو کشیدم روش
و رفتم ناهار درست کنم درسته ا.ت ناهار درست کرده بود ولی دوستاش خورده بودنش
ناهر درست کردم اروم رفتم بالای سر ا.ت و اروم لبشو مک زدم
ا.ت ویو
خابیده بودم که با خیسی لبم بلند شدم کوک داشت میبوسیدم منم همکاری کردم بعدش رفتیم ناهار خوردیم بعد کوک گفت نظرت چیه بریم پارک
ا.ت بریم بریممممم
کوک باشه خودتو نکش بچه رو اماده کن خودتم اماده شو منم حاظر میشم صداتون میکنم بیایید
ا.ت ویو
رفتم لباسمو پوشیدم و لباس امیلی هم پوشیدم اون شب یه خاطره شد برام رفتیم خونه که کوک گفت .....
ببخشید کم بود به موقع هم نذاشتم متاسفم 😭
p : 12
یهو امیلی زد زیر گرریه بغلش گردم و گفتم : هوششش اروم مامان سیسسس
نشون بچه ها دادم براشون کار پی اومد رفتن خونه منم خابم میومد رفتم افتادم رو کاناپه بچه رو گذاشتک تو اتاق خودش اینقدر خسته بودم که رو کاناپه خابیدم سیاهییی
کوک ویو
از خاب بیدار شدم رفتم ا.ت رو کاناپه خابش برده بود لبخند زدم بردمش رو تخت و پتورو کشیدم روش
و رفتم ناهار درست کنم درسته ا.ت ناهار درست کرده بود ولی دوستاش خورده بودنش
ناهر درست کردم اروم رفتم بالای سر ا.ت و اروم لبشو مک زدم
ا.ت ویو
خابیده بودم که با خیسی لبم بلند شدم کوک داشت میبوسیدم منم همکاری کردم بعدش رفتیم ناهار خوردیم بعد کوک گفت نظرت چیه بریم پارک
ا.ت بریم بریممممم
کوک باشه خودتو نکش بچه رو اماده کن خودتم اماده شو منم حاظر میشم صداتون میکنم بیایید
ا.ت ویو
رفتم لباسمو پوشیدم و لباس امیلی هم پوشیدم اون شب یه خاطره شد برام رفتیم خونه که کوک گفت .....
ببخشید کم بود به موقع هم نذاشتم متاسفم 😭
۱۰.۸k
۲۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.