همه ی ما یه روزی از آدمای زندگیمون خسته میشیم میبریم

همه ی ما یه روزی از آدمای زندگیمون خسته میشیم میبُریم
همه ما یه شبی رو داریم
که غم و غصه هامون به اندازه ی یه کوه گنده میشه،
همه ی ما یه وقتایی صدامون از شدت درد به گوش هیچکس نمیرسه،
ولی عزیزم تو منو داری
اگه به این روزها و شب ها و لحظه ها رسیدی
رد آغوشم رو تو ذهنت مرور کن
هر کجا هر زمانی که بود
به من برگرد!

‎‎‌‌‌
دیدگاه ها (۱)

دست ها در جیبسیگار به ته رسیده میان لب،یقه بالا می دهیم،خیره...

تزریق می شویبه همه جسم وجان منتا بوسه می زندبه لبانت ، لبان ...

تو خاص ترین خواستمی

ای کاش میشد دلتنگی رو مثل یه بیماری درمون کردمیرفتیم دکتر و ...

راستی دیشب دوباره مست و تنها بی قرارسر درآوردم از آن کوچه از...

خون آشام عزیز (66)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط