هر پرده که از چهره مقصود برافتاد

...
هر پرده که از چهره مقصود برافتاد
شد برق جهانسوز ومرا در جگر افتاد

چون کنج لب وگوشه چشم است دلاویز
هر چند که ملک دل ما مختصر افتاد

اندیشه معشوق نگهبان خیال است
عاشق نتواند به خیال دگر افتاد

با فیض سحرگاه دل تنگ چه سازد
رحم است به موری که به تُنگ شکر افتاد

#صائب_تبریزی
#گل
#پرده #چهره #مقصود #برافتاد #برق #جهانسوز #کنج #لب #گوشه #چشم #دلاویز #ملک #دل #مختصر #اندیشه #معشوق #نگهبان #خیال #عاشق #فیض #سحرگاه #دل_تنگ #رحم #مور #زمستان #بهمن
#flowers
#flower
دیدگاه ها (۰)

...مرا در دل همی‌آید، که من دل را کنم قرباننباید بددلی کردن،...

...ماه غلام رخ زیبای توسرو کمر بسته بالای توتن همه چشم است ب...

...تحقیر عشق و احساس دیگران، همیشه نتیجه یکسان نداره!گاهی مت...

...آمدی و گشته دعا عاشقتزمزمه و شور و نوا عاشقتروی مهت کرده ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط