غزلی تازه نوشتم

غزلی تازه نوشتم..

غزلی تازه برات

تا بخوانی و بگویی: به فدای غزلات!

غزلی تازه و شیرین، به زبانِ خود تو

مثل چشمای قشنگِ تو و آن رقص نگات

غزلی سبز و صمیمی غزلی نرم و لطیف

مثل ابریشم دستات و به گرمیِ صدات

غزلی سبکِِ غزلهایِ قدیمیِ خودم

با همان وزن ملیحِ "فعلاتن فعلات.."

گفتم و از لب این پنجره دادم به نسیم

و پراکنده شدن توی هوا این کلمات:

"دوستت دارم" و "من عاشقتم" ، "قلب منی"
"بی تو می میرم" و "دلبندم" و "جانم به فدات"

واژه ها پر زدن و یکی یکی بنشست

نرم و آهسته کنار یکی از پنجره هات!

هر یکی منتظرن پنجره را باز کنی

تا بریزند درون، حمله کنن روی لبات...
#F
@,,,,D



کاش ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
علت پاک شدن عکسا و متن های که نشر میکنم میدانستم.امیدوارم برموازین قانون ویس باشد. نه سبک وصیاق سلیقه.ادمین محترم ..
دیدگاه ها (۱۰)

می خواهم بروم..اما این باران سیل اسا,بهار مرا با تندر صاعقه ...

‌️آدم هایی هستند که دلبری نمیکنند،که حرفهای عاشقانه نمیزنند،...

در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرماصلا به تو افتاد مسیرم که بم...

ای نوبهار عاشقان داری خبر از یار ماای از تو آبستن چمن و ای ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط