سالگرد ازدواج

سالگرد ازدواج...
فکر میکردم همیشه سالگرد ازدواج مهمترین تاریخ تو زندگی من خواهد بود.
فکر میکردم همیشه تو یادت میره و من میتونم سورپرایزت کنم...
شاید بخاطر همینم تاریخ عقد رو گذاشتم یک روز بعد عید فطر...
چون اونقدر ماه رمضان درگیر نماز و روزه و عید بودی که حتما یادت میرفت...
کلی برنامه ریزی میکردم...
حتی هدیه هم سفارش داده بودم...
یه هدیه خاص دو نفره...
چند روز پیش هدیه ات رسید... و من پشت در خونه بی اراده نشستم روی زمین...
سالگردی که نیمه تمام موند...
من موندم و یه هدیه سالگرد و خاطرات تو
#او_نویسی:
یادته؟ قرارمون این بود در هیچ شرایطی یادت نره...
یادته؟
دیدگاه ها (۲۳)

بهش میگفتم تو رضای منی...هر وقت حرفی داشتیم که نمیتونستیم تو...

تو را دوست میدارم

دلتنگی

دلنگرانی

زخم پنهان

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط