غروب روز سه شنبه دلم هوایی توست

غروب روز سه شنبه دلم هوایی توست
و عاجزانه نگاهش به میزبانی توست
 غروب روز سه شنبه دوباره می خوانم
بیاکه لحظه امداد آسمانی توست
 نظر به حال دلم کن که سرد و خاموش است
همه امید من آقا به مهربانی توست
 دوباره این دل شیدا مسافر راه است
مسیر عاشقی ام صحن جمکرانی توست
 نگاه مرحمت تو مرا بزرگی داد
بیا که شعر و غزل ها همه فدایی توست
 بیا و روضه کرب و بلا بخوان امشب
بیا که فاطمه مشتاق روضه خوانی توست
دیدگاه ها (۳)

دردی به جان نشسته دگر پا نمی شودجز با دوای زهر مداوا نمی شود...

آهسته گذارید روی تخته تنش راتا میخ اذّیّت نکند پیرهنش رااصلا...

بالی برای رفتن تا آسمان بدهراهی برای دیدن رویت نشان بدهما مر...

باران حریف چشم تو دریا نمیشوددیگر کسی شبیه تو آقا نمیشودصدها...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط