خانه

مطالب جدید

مطالب محبوب

عربي

دانلود اپلیکیشن

وبلاگ

سوالات متداول

درباره ما

قوانین

دسته بندی ها

چون صبح بر آید ز افق خوردن یک چای

شعر و ادبیات

چون صبح بر آید ز افق خوردن یک چای

چون صبح بر آید ز افق خوردن یک چای

محشر شود از دست نگاری که تو باشی♥️

شعر و ادبیات

۲.۱k

۰۷ تیر ۱۳۹۹

دیدگاه ها (۱)

هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.

دو دستت را به من بسپار؛

دو دستت را به من بسپار؛

و تابستان

و تابستان

[♥️✨]

[♥️✨]

تابستان

تابستان

از همه دست کشیدم تا تو باشی همه ام

از همه دست کشیدم تا تو باشی همه ام

🤍🌱صبح در کوچه ی ما منتظر خنده ی توست

🤍🌱صبح در کوچه ی ما منتظر خنده ی توست

🔻برخیز و سلامی کن و لبخند بزن

🔻برخیز و سلامی کن و لبخند بزن

تازگی ها ک باد می اید

تازگی ها ک باد می اید

‌

نگارا، وقتِ آن آمد که یکدم ز آنِ من باشی

نگارا، وقتِ آن آمد که یکدم ز آنِ من باشی

cilep

هیچ چیز مانند شنیدن یک دوستتدارم از

هیچ چیز مانند شنیدن یک دوستتدارم از

نسیم صبح ز زلف تو نافه‌ای بگشود

نسیم صبح ز زلف تو نافه‌ای بگشود

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز

نصب برنامه ویسگون