می نویسم پاک می کنم
..
می نویسم ، پاک می کنم .
دوباره می نویسم ، خط می زنم .
خوابم میبرد
بیدار که می شوم ،
هنوز سطری از نوشته هایم تمام نشده .
اما اول سطر نوشته بودم به دلم افتاده می آیی ... .
ولی مگر می شود از خواب زندگی را پس گرفت ؟.؟.؟ .
خواب ِ من نیز تنهاست ،
شاید او هم سفرکرده ای چون تو دارد ،
یا اصلا شاید می خواهد دلداری ام بدهد .
اما نه ،
اصلا تو و خواب هم دستید .
می خواهید مرا دق مرگ کنید ،
هر دو رفته اید ... .
هم خــواب ندارم ،
هم تـــو را .
می نویسم ، پاک می کنم .
دوباره می نویسم ، خط می زنم .
خوابم میبرد
بیدار که می شوم ،
هنوز سطری از نوشته هایم تمام نشده .
اما اول سطر نوشته بودم به دلم افتاده می آیی ... .
ولی مگر می شود از خواب زندگی را پس گرفت ؟.؟.؟ .
خواب ِ من نیز تنهاست ،
شاید او هم سفرکرده ای چون تو دارد ،
یا اصلا شاید می خواهد دلداری ام بدهد .
اما نه ،
اصلا تو و خواب هم دستید .
می خواهید مرا دق مرگ کنید ،
هر دو رفته اید ... .
هم خــواب ندارم ،
هم تـــو را .
- ۴۴۴
- ۰۹ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط