مافیای قلدر پارت
مافیای قلدر پارت4
ترسیدم
وقتی دید ترسیدم قهقهه زد و گفت
جیمین،وایی تو چرا انقد ترسویی🤣🤣
مایا،ن...ن..نخیر ف...فکر کردی وقتی ی...یهویی میای جلوی آدم ن...ن...نمیترسم؟
جیمین،ن....ن...ن بابا؟
بعدشم زد زیر خنده و رفت داخل کلاس
پسره ی عوضی
من ترسو نیستم
رفتم کلاس و کنار جیمین نشستم
همش میخندید
مایا،ت...تو چ..چته
جیمین،م...م...م...من؟
مایا،م....مسخره نکن
جیمین،م...مسخره نکردم
و بازم زد زیر خنده
معلم اومد درسشو داد و بعد زنگ خانه ها خورد
کیفمو برداشتم و رفتم
میخواستم تا خونم قدم بزنم که یه ماشین واسم بوق زد
وقتی شیشه رو پایین داد دیدم جیمینه
جیمین،مایا سوار شو
مایا،ن...نمیخوام
جیمین،سوار شو میرسونمت
سوار شدم
تو راه هیچ حرفی بینمون ردو بدل نشد که اون سکوت رو شکست
جیمین،خونت کجاس
مایا،اونجاس
رسیدیم و من پیاده شدم
مایا،م...م...م....
جیمین،خواهش
و رفت
کلیدو انداختم تو قفل و بازش کردم
لباسامو عوض کردم و خودمو روی تخت ولو کردم
نمیدونم چیشد که خوابم برد
.
.
.
.
.
با صدای تق تق از خواب پریدم
شب بود و خونه تاریک بود
رفتم ببینم صدا از کجاس که....
ترسیدم
وقتی دید ترسیدم قهقهه زد و گفت
جیمین،وایی تو چرا انقد ترسویی🤣🤣
مایا،ن...ن..نخیر ف...فکر کردی وقتی ی...یهویی میای جلوی آدم ن...ن...نمیترسم؟
جیمین،ن....ن...ن بابا؟
بعدشم زد زیر خنده و رفت داخل کلاس
پسره ی عوضی
من ترسو نیستم
رفتم کلاس و کنار جیمین نشستم
همش میخندید
مایا،ت...تو چ..چته
جیمین،م...م...م...من؟
مایا،م....مسخره نکن
جیمین،م...مسخره نکردم
و بازم زد زیر خنده
معلم اومد درسشو داد و بعد زنگ خانه ها خورد
کیفمو برداشتم و رفتم
میخواستم تا خونم قدم بزنم که یه ماشین واسم بوق زد
وقتی شیشه رو پایین داد دیدم جیمینه
جیمین،مایا سوار شو
مایا،ن...نمیخوام
جیمین،سوار شو میرسونمت
سوار شدم
تو راه هیچ حرفی بینمون ردو بدل نشد که اون سکوت رو شکست
جیمین،خونت کجاس
مایا،اونجاس
رسیدیم و من پیاده شدم
مایا،م...م...م....
جیمین،خواهش
و رفت
کلیدو انداختم تو قفل و بازش کردم
لباسامو عوض کردم و خودمو روی تخت ولو کردم
نمیدونم چیشد که خوابم برد
.
.
.
.
.
با صدای تق تق از خواب پریدم
شب بود و خونه تاریک بود
رفتم ببینم صدا از کجاس که....
- ۵.۱k
- ۰۳ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط