فرقی ندارد وسط تابستان باشی یا وسط برف و بوران زمستان

فرقی ندارد وسط تابستان باشی یا وسط برف و بورانِ زمستان...
گاهی اوقات خورشید از زندگیِ آدم میرود...
سرتاسر وجودت میشود یخبندان...
نه حوصله داری موهای درهم ریخته ات راحالت بدهی، نه ناخن هایت را لاک و سوهان بکشی،
نه از حبس بودن در اتاقت لذت میبری،
نه میتوانی مثلِ ایامِ قدیم نقلِ مجلس باشی و بگی و بخندی و بخندانی،
نه میتوانی تنها بمانی...
نه میتوانی اعتماد از دست رفته ات را برگردانی و ترس دوباره تنها شدن را از سرت بیرون کنی...
نه از بی اعصاب بودنت شادی، نه میتوانی بیش از این صبوری کنی...
خلاصه که قد و بالایت میشود بی حوصلگیِ مطلق. دراین مواقع معجزه لازم میشوی...
معجزه ای شبیه به برگشتنِ اویت.
دیدگاه ها (۱)

وقتی آدم چیزی برای از دست دادن نداشته باشد، با شهامت می شود....

باید یک نفر باشدکه از چشمانت حالت را بفهمد،و بداند که چطور ب...

من میروم... و کلید این خانه ی دلگیر را زیر هیچ گلدانی نخواهم...

صادق معظمی :حرف ها از گلویم سقوط کرده اندتاریکی ها در چشم ها...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط