خستہ ام از طعنہ نامردمانیارب اینها را زِ دورِ من بِرانهرڪہ مےآید دروغ است و ریا.دشمن است و دوستے را ادعا...ای خدای من نڪن دل را اسیرخود پناهم باش دستم را بگیر...