حتما بخونید

حتما بخونید ★★★★★★

تقدیم به همشگردیهای قدیمی


ما بچه مدرسه ایهای قدیمی پاکن هایی ز پاکی داشتیم
یک تراش سرخ لاکی داشتیم
کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت
دوشمان از حلقه هایش درد داشت
گرمی دستانمان از آه بود
برگ دفترهایمان از کاه بود
تا درون نیمکت جا می شدیم
ما پر از تصمیم کبری می شدیم
با وجود سوز و سرمای شدید
ریزعلی،پیراهنش را می درید
کاش می شد باز کوچک می شدیم
لااقل یک روز کودک می شدیم!!!!


شاگردان قدیمی مهرتان مبارڪ.....


🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
دیدگاه ها (۳۲)

از صداے پاے امروز می‌‌فهمیماتفاق تازه‌اے در راه استخدا ڪند د...

این جهان فنجانی☕ ️زندگی چون چاییعشق چون حبه قندکه اگر حل نشو...

💚 💚 💚 فقیری به ثروتمندی گفت:کجاتشریف می‌بری؟ثروتمند گفت: قدم...

نشونگر کتاب ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط