شاعرم... و به از تو سرودن معتادم
بی آنکه بوی تو مستم کند
تا ده میشمارم
انگشتانم گرد کمرگاه مدادم تاب میخورند
و ترانهای متولد میشود
که زادهی دستهای توست؛
شاعرم
به از تو سرودن معتادم!!
تا ده میشمارم
انگشتانم گرد کمرگاه مدادم تاب میخورند
و ترانهای متولد میشود
که زادهی دستهای توست؛
شاعرم
به از تو سرودن معتادم!!
۱.۴k
۲۲ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.