نمیدانم چرا شبها ، دلم ناگاه میگیرد
نمیدانم چرا شبها ، دلم ناگاه میگیرد
گلویم را غمی جانسوز و بغض آه میگیرد
شبم تاریک و دردم لاعلاج و سینه ام پر خون
همیشه وقت تنهایی ، دلم چون ماه میگیرد
خداوندا برایم راهی از بیراهه پیدا کن
که هرجا رهسپارم ، غم برویم راه میگیرد
گلویم را غمی جانسوز و بغض آه میگیرد
شبم تاریک و دردم لاعلاج و سینه ام پر خون
همیشه وقت تنهایی ، دلم چون ماه میگیرد
خداوندا برایم راهی از بیراهه پیدا کن
که هرجا رهسپارم ، غم برویم راه میگیرد
۲۵۴
۱۰ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.