لای موهایت همیشه یک گل سر داشتی
لای موهایت همیشه یک گل سر داشتی
لاغر و ساده ولی چشمان محشر داشتی
مثل اسکندر به قلبم می زدی با هر نفس
قتل عامم کردی و چشم ستمگر داشتی
شهر، شهرم را به آتش می کشیدی دم به دم
بی پناهی بودم و در من،تو لشکر داشتی
مطلع شعرم شدی با هر غزل میخواندمت
مطمئن بودم که با من حال بهتر داشتی
زندگی اما برایم خواب دیگر دیده بود
با رژ قرمز، کنارش شالی از پر داشتی
بی قراری های من رسواترم میکرد و تو
شاعر گم کرده راهی دست آخر داشتی
خوش خیالی هایم از این با تو بودن بس نبود
من میان این همه مهره، تو بد برداشتی
های هایم میگذشت از کوچه های بی کسی
لا اله "غیر تو"، ایکاش باور داشتی
سالهایم هی گذشت و داغ تو جان می گرفت
فکر اینکه این همه مدت چه در سر داشتی؟
تا که روزی کودکی دیدم کنارم . . . لعنتی
غرقِ چشمانش شدم، حالا تو دختر داشتی
دیدمت اما نگاهت سرد آمد سمت من
ساده تنها رد شدی با دیده ی تر داشتی
می چکاندی قطره قطره سالهای رفته را
روی مرد خسته ای که در برابر داشتی
با نگاهی وقت رفتن تلخ فهماندی به من
عاشقم بودی ، اگرچه... یار دیگر داشتی
#عاشقانه
لاغر و ساده ولی چشمان محشر داشتی
مثل اسکندر به قلبم می زدی با هر نفس
قتل عامم کردی و چشم ستمگر داشتی
شهر، شهرم را به آتش می کشیدی دم به دم
بی پناهی بودم و در من،تو لشکر داشتی
مطلع شعرم شدی با هر غزل میخواندمت
مطمئن بودم که با من حال بهتر داشتی
زندگی اما برایم خواب دیگر دیده بود
با رژ قرمز، کنارش شالی از پر داشتی
بی قراری های من رسواترم میکرد و تو
شاعر گم کرده راهی دست آخر داشتی
خوش خیالی هایم از این با تو بودن بس نبود
من میان این همه مهره، تو بد برداشتی
های هایم میگذشت از کوچه های بی کسی
لا اله "غیر تو"، ایکاش باور داشتی
سالهایم هی گذشت و داغ تو جان می گرفت
فکر اینکه این همه مدت چه در سر داشتی؟
تا که روزی کودکی دیدم کنارم . . . لعنتی
غرقِ چشمانش شدم، حالا تو دختر داشتی
دیدمت اما نگاهت سرد آمد سمت من
ساده تنها رد شدی با دیده ی تر داشتی
می چکاندی قطره قطره سالهای رفته را
روی مرد خسته ای که در برابر داشتی
با نگاهی وقت رفتن تلخ فهماندی به من
عاشقم بودی ، اگرچه... یار دیگر داشتی
#عاشقانه
۱۶.۱k
۱۵ فروردین ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.