بیا امشب به بالینم ز تو یک شانه میخواهم

بیا امشب به بالینم ز تو یک شانه میخواهم
برای گریه هایم شانه ی مردانه میخواهم

ز حال من نمی‌پرسی، نمیگیری نشانم را
شدم آواره ی کوی تو و کاشانه میخواهم

زهجرانت دلم خون شد، نمیبینی مگر دردم
برای مرهم زخمم ، می و میخانه میخواهم

شبی بر من گذر کن تا ببینی حال زارم را
که هرشب از شراب وصل تو ، پیمانه میخواهم

منم لیلای بی تابت که از دوری روی تو
شدم سرگشته چون مجنون، دلی دیوانه میخواهم

در افتادم به دام تو به شوق دانه برچیدن
بیا ای عشق دیرینم ، زتو دردانه میخواهم
دیدگاه ها (۲)

بگو دوستت دارم و بگذار این واژه تا زیر خاک هم با ما بیاید!...

اردیبهشت هم تمام شددیگر به چه بهانه‌ای عاشقانه بنویسم.کاش می...

بفرمایید دسر خوشمزه 😋 😋 😋 مال خودمه شما فقط نگاه کنید😍 اوووو...

صداش اوج آرامشهاوووووفففف😄 🙈

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط