(پارت ۳) ماه خونین
(پارت ۳) ماه خونین
نیکا :بوف.بوق. بوق.الی جان چی گفت
+ گفت باش به علیی میگی ازز تیپش عکس بفرسته
_فرستاده
+اهههه بفرست ببینم برا خودت هم بفرست
_ باش
فرستاد
+من ی زنگ به امیر بزنم الان میان
_اوکی
بوق. بوق. بوق.الو
+عکس هممون رو فرستادم
_ منم عکس خودم رو فرستادم
+دیدم
گروه بچه ها
نیکا بریممممم
پچه: ها بریمممم
من میام دنبالتون
بچه ها اوکی
رسیدمممم
بچه ها :سلام بریم
کم کم هوا تاریک شد ماه هم قرمز شد
الی : ههههههه ماه قرمزهست
امیر اره خیلی قشنگه
نیکا : اوهوم
علیی : اره حاجی خیلی قشنگه
پایان پارت ۳
نیکا :بوف.بوق. بوق.الی جان چی گفت
+ گفت باش به علیی میگی ازز تیپش عکس بفرسته
_فرستاده
+اهههه بفرست ببینم برا خودت هم بفرست
_ باش
فرستاد
+من ی زنگ به امیر بزنم الان میان
_اوکی
بوق. بوق. بوق.الو
+عکس هممون رو فرستادم
_ منم عکس خودم رو فرستادم
+دیدم
گروه بچه ها
نیکا بریممممم
پچه: ها بریمممم
من میام دنبالتون
بچه ها اوکی
رسیدمممم
بچه ها :سلام بریم
کم کم هوا تاریک شد ماه هم قرمز شد
الی : ههههههه ماه قرمزهست
امیر اره خیلی قشنگه
نیکا : اوهوم
علیی : اره حاجی خیلی قشنگه
پایان پارت ۳
۱.۶k
۰۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.