تک پارتی
#تک_پارتی
بدون اینکه از کوک اجازه بگیری رفته بودی بار نگاهیی به گوشیت انداختی
ا،ت: وای نه بدبخت شدم
کیفتو برداشتی از دوستات خداحافظی کردی سوار تاکسی شدی
ا،ت: اقا لطفا سریع برین
وقتی رسیدی دیدی چراغای خونه خاموشن با خودت گفتی حتما خوابه
کفشاتو کندی اروم از پله ها بالا رفتی درو اروم باز کردی
کفشاتو گذاشتی روی زمین اومدی بری توی اتاق که دستت کشیده شد که افتادی روی کاناپه
کوک: های بیبی گرل
ا،ت: وای نه تو بیدار بودی
کوک: چرا بدون اینکه از من اجازه بگیری رفتی بار
ا،ت: ببخشید
کوک: با ببخشید گفتنت هیچی درست نمیشه
دستاشو برد زیر پاهات بلندت کرد
رفتین توی اتاق تورو گذاشت روی تخت
تا اومدی حرف بزنی لباشو کوبوند روی لبات مک های عمیقی میزد جوری که خودت فهمیدی بعدش لبات کبود میشه از لب یه گاز گرفت که خواستی ناله کنی
از فرصت استفاده کرد زبونشو وارد دهنت کرد هر دوتا تون نفس کم اوردین که از لبات جدا شد سرش رو برد توی گردنت شروع کرد به مارک گذاشتن
دستشو برد پشت کمرت زیپ لباست رو باز کرد از تنت درش اورد سوتینتو باز
کرد و یکی از سینه هاتو اورد دهنش کرد تو فقط ناله میکردی
ا،ت: آههههه
پاهاتو باز کرد شرتت رو در اورد تیشرت خودش رو و شلوارش رو هم در اورد
دیکش رو وسط پاهات قرار داد و نصفش رو واردت کرد که از درد تو خودت پیچ خوردی
ا،ت: آهههه درش بیار
کوک : الان عادت میکنی
بعد از چند دقیقه که عادت کردی کل دیکش رو واردت کزد و شروع کرد به تلمبه زدن چرا دروغ بگی تو داشتی نهایت لذت رو میبردی
ا،ت: آهههه ددی تندتر
حرکاتش رو تند تر کرد
که هر دوتاتون ارضا شدید ازت کشید بیرون و روی شکمت خالی شد
کوک: اوممم عالی بودی بیب
خسته بودی بوسه ای رو لبت زد و بهت گفت
کوک: دیگه بدون اجازه ددی نری بار
و پتو رو روی خودش و تو کشید و خوابیدین
بدون اینکه از کوک اجازه بگیری رفته بودی بار نگاهیی به گوشیت انداختی
ا،ت: وای نه بدبخت شدم
کیفتو برداشتی از دوستات خداحافظی کردی سوار تاکسی شدی
ا،ت: اقا لطفا سریع برین
وقتی رسیدی دیدی چراغای خونه خاموشن با خودت گفتی حتما خوابه
کفشاتو کندی اروم از پله ها بالا رفتی درو اروم باز کردی
کفشاتو گذاشتی روی زمین اومدی بری توی اتاق که دستت کشیده شد که افتادی روی کاناپه
کوک: های بیبی گرل
ا،ت: وای نه تو بیدار بودی
کوک: چرا بدون اینکه از من اجازه بگیری رفتی بار
ا،ت: ببخشید
کوک: با ببخشید گفتنت هیچی درست نمیشه
دستاشو برد زیر پاهات بلندت کرد
رفتین توی اتاق تورو گذاشت روی تخت
تا اومدی حرف بزنی لباشو کوبوند روی لبات مک های عمیقی میزد جوری که خودت فهمیدی بعدش لبات کبود میشه از لب یه گاز گرفت که خواستی ناله کنی
از فرصت استفاده کرد زبونشو وارد دهنت کرد هر دوتا تون نفس کم اوردین که از لبات جدا شد سرش رو برد توی گردنت شروع کرد به مارک گذاشتن
دستشو برد پشت کمرت زیپ لباست رو باز کرد از تنت درش اورد سوتینتو باز
کرد و یکی از سینه هاتو اورد دهنش کرد تو فقط ناله میکردی
ا،ت: آههههه
پاهاتو باز کرد شرتت رو در اورد تیشرت خودش رو و شلوارش رو هم در اورد
دیکش رو وسط پاهات قرار داد و نصفش رو واردت کرد که از درد تو خودت پیچ خوردی
ا،ت: آهههه درش بیار
کوک : الان عادت میکنی
بعد از چند دقیقه که عادت کردی کل دیکش رو واردت کزد و شروع کرد به تلمبه زدن چرا دروغ بگی تو داشتی نهایت لذت رو میبردی
ا،ت: آهههه ددی تندتر
حرکاتش رو تند تر کرد
که هر دوتاتون ارضا شدید ازت کشید بیرون و روی شکمت خالی شد
کوک: اوممم عالی بودی بیب
خسته بودی بوسه ای رو لبت زد و بهت گفت
کوک: دیگه بدون اجازه ددی نری بار
و پتو رو روی خودش و تو کشید و خوابیدین
۱۶۸.۲k
۲۹ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.