دیوانه ی خموش به عاقل، برابرست
دیوانه ی خموش به عاقل، برابرست
دریای آرمیده به ساحل، برابرست
در وصل و هجر سوختگان گریه میکنند
از بهر شمع، خلوت و محفل برابرست
دست از طلب مدار که دارد طریق عشق
از پافتادنی، که به منزل برابرست
گردی که خیزد از قدم رهروان عشق
با سرمه ی سیاهیِ منزل، برابرست
دلگیر نیستم که دل از دست دادهام
دلجویی حبیب، به صد دل، برابرست
صائب ز دل به دیده ی خونبار صلح کن
یک قطره اشک گرم، به صد دل برابرست
👤 صائب تبریزی
دریای آرمیده به ساحل، برابرست
در وصل و هجر سوختگان گریه میکنند
از بهر شمع، خلوت و محفل برابرست
دست از طلب مدار که دارد طریق عشق
از پافتادنی، که به منزل برابرست
گردی که خیزد از قدم رهروان عشق
با سرمه ی سیاهیِ منزل، برابرست
دلگیر نیستم که دل از دست دادهام
دلجویی حبیب، به صد دل، برابرست
صائب ز دل به دیده ی خونبار صلح کن
یک قطره اشک گرم، به صد دل برابرست
👤 صائب تبریزی
۹۸.۷k
۰۵ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.