ام

ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﻡ ﭼﻪ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﺎﺯ
ﯾﮏﻫﻮ ﻭ ﺑﯽﻫﻮﺍ، ﻫﻮﺍﯼ ﺗﻮ ﮐﺮﺩﻡ
ﺩﯾﺪﻡ ﺩﺍﺭﺩ ﺗﺮﺍﻧﻪ ﺍﯼ ﺑﻪ ﯾﺎﺩﻡ ﻣﯽﺁﯾﺪ
ﮔﻔﺘﻢ:
«ﺷﻮﺧﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ»
ﻣﯽﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺻﻮﺭﺗﻢ ﺍﺯ ﻟﻤﺲ ﻟﺬﯾﺬ ﺑﺎﺭﺍﻥ
ﻓﻘﻂ ﺧﯿﺲ ﮔﺮﯾﻪ ﺷﻮﺩ
ﻭﺭﻧﻪ ﮐﺪﺍﻡ ﭼﺸﻢ
ﮐﺪﺍﻡ ﺑﻮﺳﻪ
ﮐﺪﺍﻡ ﮔﻔﺖﻭﮔﻮ؟!
ﻣﻦ ﻫﺮﮔﺰ ﻫﯿﭻ ﻣﯿﻠﯽ
ﺑﻪ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﮐﺮﺩﻥ ﮐﻠﻤﺎﺕ ﺑﯽﺭﻭﯾﺎ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ام
دیدگاه ها (۱)

پاییز که بد نیست،بی تو قدم زدن بد نامش کرده..

تنها یک‌چیز میتواندحالِ مرا خوب کند،تو برگرد!آن‌وقت دیگر نیا...

برای صبح شدن ، نه به خورشید نیاز است ، نه خنده‌های باد. چشم‌...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط