یک پرستو آمد و قلب مرا تسخیر کرد

یک پرستو آمد و قلب مرا تسخیر کرد
حال من با یک صدای ناز او تغییر کرد

در هیاهوی قلم دنبال واژه میگشتم که او
یک نظر کرد و مسیر عشق را تصویر کرد

طبع گرم و شور شعرش آنچنان بر دل نشست
قطب یخبندان ماتم در دلم تبخیر کرد

حس ِ خوب  ِ بودنش در این غزل
وزن شعرم با اصول قافیه درگیر کرد

ای پرستویی که بر بام دلم پر میزنی
عشق آمد با غزل تنهایی ات زنجیر کرد
دیدگاه ها (۰)

در امتداد شبخیالت رنگ میگیردتو بازیگر خواب هایم هستیو من چه ...

𝐷𝑖𝑑 𝑌𝑜𝑢 𝐾𝑛𝑜𝑤 𝐼 𝑆𝑚𝑒𝑙𝑙 𝑙𝑖𝑘𝑒 𝑌𝑜𝑢           𝐵𝑒𝑐𝑎𝑢𝑠𝑒 𝑖 𝑇𝒉𝑖𝑛𝑘 𝑎𝑏𝑜𝑢...

اگر روزی گذشت و فراموشم شدکه بگویم صبح بخیراز بُهت و سکوتم د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط