شکلات تخته ای
شکلات تخته ای
پارت ۳
ا.ت: داداش تروخداا من نمیخوام دستیار این گوریل بشم این آدم نیس یه دفعه میزنه میکشتم ها
کوک: خواهر گلم یه مدت براش به عنوان هکر و دستیار کار کن تا دست از سرمون برداره . یادت که نرفته نباید هویت من برای کسی رو بشه
پوف کلافه ای کشیدم و به یه تکون دادن سر اکتفا کردم
اون مرتیکه گوریل یا همون تهیونگ میخواد من و به عنوان دستیار ببره و منم برای اینکه هویت داداشم رو نشه باهاش میرم
کوک برادر ناتنی منه و یه باند مافیایی داره ولی کسی هویتش و نمیدونه و این پسره چلغوز یعنی تهیونگ فهمیده و تهدیدش کرده
الانم من باید به خاطر داداشم برم برا این گوریل کار کنم
پام و کوبیدم رو زمین و به سمت اتاقم رفتم تا وسایلم و جمع کنم
ا.ت: هوی شامپانزه بیا این چمدون من و ببر تو ماشین
وقتی بادیگارد اومد و وسایلم و برد منم از اتاق اومدم بیرون
رفتم سمت داداشم و بوسه ای روی لپش زدم
ا.ت: داداشی من زود برمیگردم مراقب خودت باش
لبخندی زد و ازم خدافظی کرد
بای بای کردم و همراه اون گوریل بیریخت سوار ون مشکی شدم
شرط
۱۵لایک
۲۰کامنت
پارت ۳
ا.ت: داداش تروخداا من نمیخوام دستیار این گوریل بشم این آدم نیس یه دفعه میزنه میکشتم ها
کوک: خواهر گلم یه مدت براش به عنوان هکر و دستیار کار کن تا دست از سرمون برداره . یادت که نرفته نباید هویت من برای کسی رو بشه
پوف کلافه ای کشیدم و به یه تکون دادن سر اکتفا کردم
اون مرتیکه گوریل یا همون تهیونگ میخواد من و به عنوان دستیار ببره و منم برای اینکه هویت داداشم رو نشه باهاش میرم
کوک برادر ناتنی منه و یه باند مافیایی داره ولی کسی هویتش و نمیدونه و این پسره چلغوز یعنی تهیونگ فهمیده و تهدیدش کرده
الانم من باید به خاطر داداشم برم برا این گوریل کار کنم
پام و کوبیدم رو زمین و به سمت اتاقم رفتم تا وسایلم و جمع کنم
ا.ت: هوی شامپانزه بیا این چمدون من و ببر تو ماشین
وقتی بادیگارد اومد و وسایلم و برد منم از اتاق اومدم بیرون
رفتم سمت داداشم و بوسه ای روی لپش زدم
ا.ت: داداشی من زود برمیگردم مراقب خودت باش
لبخندی زد و ازم خدافظی کرد
بای بای کردم و همراه اون گوریل بیریخت سوار ون مشکی شدم
شرط
۱۵لایک
۲۰کامنت
۶.۷k
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.