حذر از عشق

حذر از عشق؟
ندانم!
سفر از پیش تو؟
هرگز نتوانم
نتوانم

نتوانم...
یک نفر آمد و سهم ِدل ِتنهایم شد
آمد و علّت ِبیداری ِشبهایم شد

دل به او بستم و چشم از همه کس پوشیدم
سبب ِدلخوشی ِامشب و فردایم شد

بس صدا کرده ام او را "عسلم" انگاری
اسم او باعث ِشیرینی ِلبهایم شد

شاعرم کرد غم ِچشم ِسیاهش آخر
بهترین سوژه ی اشعار ِغم افزایم شد

غزل اندر غزل از اسم ِقشنگش گفتم
زد و گل واژه ترین واژه ی غمهایم شد

بعد ِهر شعر و غزل گریه عجب میچسبد!!
گریه اصلاً نمک ِشعر و غزلهایم شد..

فریدون_مشیری
دیدگاه ها (۲)

منوبخاطرت میاری یانه؟

خخخخ فهمیدین؟؟؟Listen to “Mish Ana” by Marwan Khoury on Angh...

hi...شــــــــــازده ڪوچولـــــو پرسیـــــﺪ 'ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﺎﺗﻮ ...

مندرین بستر بی خوابی رازنقش رویایی رخسار تومی جویم باز...#اح...

فراز مردانی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط