بیا با هم برویم زندگ را برقصانیم

بیا با هم برویم زندگے را برقصانیم
بہ ساز خنده هایمان
من خوشے را دور گردنت میبندم
توُ عشق را بہ گونه ام بچسبان
بیا دست روزگار را بگیریم
و بزنیم بہ دل جاده با هم بدویم و قرارمان باشد کہ تا انتهاے مسیر بلند بگوییم " دوستت دارم "
صداے عشق و خنده هایمان در دل پیچ وخم جاده پر شود
و روزگار بیاید دم گوشمان و بگوید :
حواسم پرت خنده هایتان بود و دلم غنج رفت براے بوسیدن گونہ هایتان
چہ دلبرانہ دل داده است بہ خنده هایمان.
بیا دلدادگے را پهن کنیم همین گوشہ ےِ زندگے
آتش روشن کنیم کہ مبادا عشق میان نگاهمان قندیل ببندد
برایت حال خوب دم مےکنم
و توُ برایم " ماندن " را بنواز
زندگے بےتاب عشقے است کہ بند نگاه ماست
بیا برویم ...
#حضرت_مجنون
از کانال من در تلگرام بازدید بفرمائید*
https://telegram.me/monlightyy/foad
دیدگاه ها (۳)

در من کسی است که باهربرگ پاییزیعاشق تر شعر مینوازد برقلبمکسی...

قصد دارم"دل به چشمانت "ببازم حاضری..کعبه ام را!"دور چشمانت "...

دیشب بوسه ای سرخ ،بر تصویرِ خیال انگیزِ شکوفه زارِ قرمزِ لب...

#گذر_زمان ...به خودت بیشتر نگاه کنبیشتر از این ها چهره ات را...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط