هجوم احساس های عجیب به قلبم به مغزم و به روحم آزار دهنده

هجوم احساس های عجیب به قلبم، به مغزم و به روحم آزار دهنده است...
اولین بار نیست که با هجوم بیرحمانه خود آینده ام را به بازی میگیرند...
اولین بار نیست که با هجوم خود تمام معادلات زندگیم را به هم میریزند و مرا درگیر احساساتی تکراری میکنند...
امروز هم دوباره حمله کردند، مثل همیشه هم قصدشان تخریب آینده ام بود...
نمیدانم حمله امروزشان را چگونه دفع کردم؟
با کدام سلاح برابرشان مقاومت کردم؟
حتی نمیدانم این احساسات سرسختِ عجیب چگونه شکست را پذیرفتند و بارشان را جمع کردند و رفتند
ولی میدانم این پیروزی به قدری شیرین بود که تصمیمات جدیدی گرفتم
تصمیماتی از جنسِ موفقیت، از جنسِ هدف و حتی از جنسِ آینده
آینده ایی شیرین هم مزه پیروزی امروزم
دیدگاه ها (۱)

هر از گاهیخودت را هَرَس کن ...شاخه های اضافیت را بزن،پای تما...

لایق تو کسی نیست جز آنکسی که:تو را انتخاب کند نه امتحان...تو...

نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد؟نمیخواهم بدانم کوزه‌گر از خاک...

بیزار باش از معشوقی کهاسم هرزگی هایش را بگذارد آزادیاسم نگرا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط