غزلیات
📜
#غزلیات
#رهی_معیری
#غزل_هفدهم
ز گرمی بینصیب افتادهام چون #شمع خاموشی
ز دلها رفتهام چون یاد از خاطر فراموشی
منم با ناله دمسازی به #مرغ شب همآوازی
منم بی باده مدهوشی ز #خون دل قدح نوشی
ز آرامم جدا از فتنهٔ روی دلارامی
سیهروزم چو شب در حسرت صبح بناگوشی
بدان حالم ز ناکامی که تسکین میدهم #دل را
به داغی از گل رویی به نیشی از #لب نوشی
به دشواری توان دیدن وجود ناتوانم را
به تار پرنیان مانم ز #عشق پرنیانپوشی
به چشمت خیره گشتم کز دلت آگه شوم اما
چه رازی میتوان خواند از نگاه سرد خاموشی
چه میپرسی رهی از داغ و درد #سینهسوز من؟
که روز و شب هم #آغوش تبم با یاد آغوشی
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
#غزلیات
#رهی_معیری
#غزل_هفدهم
ز گرمی بینصیب افتادهام چون #شمع خاموشی
ز دلها رفتهام چون یاد از خاطر فراموشی
منم با ناله دمسازی به #مرغ شب همآوازی
منم بی باده مدهوشی ز #خون دل قدح نوشی
ز آرامم جدا از فتنهٔ روی دلارامی
سیهروزم چو شب در حسرت صبح بناگوشی
بدان حالم ز ناکامی که تسکین میدهم #دل را
به داغی از گل رویی به نیشی از #لب نوشی
به دشواری توان دیدن وجود ناتوانم را
به تار پرنیان مانم ز #عشق پرنیانپوشی
به چشمت خیره گشتم کز دلت آگه شوم اما
چه رازی میتوان خواند از نگاه سرد خاموشی
چه میپرسی رهی از داغ و درد #سینهسوز من؟
که روز و شب هم #آغوش تبم با یاد آغوشی
#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
- ۳۷۸
- ۱۹ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط