صبح

صبح
جونگکوک
به جک زیر دستم گفته بودم آدرسش رو پیدا کنه وقتی آدرس رو فرستاد به اونجا رفتم
یه خونه خوشگل بود
معلومه ...سلیقه فرشتم عالیه
در زدم و یکی در رو باز کرد
اون ا.ت بود
اونم از دیدن من شکه شده بود
ا.ت:تو..ا..اینجا چ..چیکار م..می‌..کنی؟
سریع بغلش کردم
ا.ت:و..ولم کن
کوک:توضیح میدم توروخدا
ا.ت
اون کوک بود
یه حسی بهم میگفت به حرفش گوش کنم پس....
ا.ت:بیا تو حرف بزنیم....
20 لایک
ببینم چیکار میکنین....
دیدگاه ها (۴)

امروز داشتیم تو مدرسه گریه میکردیم ....خیلی دلم براشون تنگ م...

🙂💔حال الانم

ا.تیونا قراره مثل همیشه بیاد پیشمون بچه ها هم خیلی ذوق دارن ...

سلام ببخشید یه مدت نمیتونم فیک بزارم حالم خوب نیست و ما باید...

پارت ۹۴ فیک ازدواج مافیایی

⁶³ا/ت: “اصرار نکردم. می‌تونی نیای.”کوک: “نه دیگه، گفتی پدربچ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط