باورش کمی سخت است

باورش کمی سخت است
امّا باورکن پدرانمان هم تمام شب‌های مهتابی عاشق بودند
وقتی به دود سیگارشان خیره می‌شدند و باد
در پیراهن بلند زنی می‌وزید
که بهارنارنج می‌چید
و به مردی ـ که فرض‌کن برای تماشای بهار آمده ـ لبخند می‌زد

باورش سخت است، می‌دانم
امّا بارها به ماه گفته‌ام طوری بتابد
که بغض، راه گلوی پنجره‌ای را نبندد
مخصوصاً اگر باد
خاطرۀ بلندِ پیراهن زنی را وزیده باشد

بارها گفته‌ام این‌شهر باغ ندارد
بهار ندارد
بهارنارنج ندارد
و آدم اگر دلش بگیرد
دردش را به کدام پنجره بگوید؟
که دهانش پیش هر غریبه‌ای باز نشود.
#فـــــــــــــــــــؤاد.۱۳۹۶/۱۰/۷
لینک.جدید.کانال.عاشقانه.من.در.تلگرام
https://t.me/moonlightyy/AAAAAEUuSeCdhQ_sJTR6_A
دیدگاه ها (۱)

کاش کسی بود به گوشت می رساندکه امروزتمام قد ایستادم و در دلم...

تا صدایتـــــــــــــگوش هایمـ رانوازشـــــــــ میکنـــــــد...

کافه را خلوت کن امشب کار دارم کافه چی در سرم امشب هوای یار د...

بوسه ام گل میکند بر ماه رخسارت گلملب نمیبیند دگر اخطار و انک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط