پارت بیست دوم
پارت بیستدوم
دوستپسرقراردادی
صبح روز بعد
ویو ات:
بیدار شدم دیدم کوکی توی بغلم جمع شده و خیلی کیوت خابیده دلم نمیخاست بیدارش کنم پس اروم از بغلش دراومد رفتم دستشویی
(رفت مسواک زدو اینا فلان و بهمان)رفتم اشپرخونه تصمیم گرفتم صبحونهی موردعلاقهی کوکی رو درست کنم اون عاشق
پنکیک با عسله پس شروع ردم به پنکیک درست کردن پنکیک داشتم اروم اروم اهنگ میخوندم(بچهها این عمارت سه طبقه اس و اتاق خابا طبقهی سومن و طبقهی اول اشپزخونهاس پس اگه سروصدا راه بندازی خیلی کم صدا برای بالا میره)دیشب تو استخر خیلی خوشگذشتاااا اما من چون شنا خوب بلد نیستم همش چسبیده بودم به کوک و بخاطر این خیلی خجالت میکشیدم اما کوک واسش مهم نبود.اصن بیخیال دارم جی میگم واسه خودم؟؟؟بیخیال مهمنیس داشتم فکر میکردم که با صدای کوک به خودم اومدم
کوک:اوممم بهبه بوی پنکیک میاددددد(ذوق)
ات:بله جناب واستون پنکیک موردعلاقهتو درست کردم🌝🌸✨
کوک:مرسییییییی(بغلت میکنه و پیشونیتو میبوسه)
ات:(خنده)زودباش تا پنکیکهارونخوردم
کوک:شکموووووو😄
ات:عههه خوب چیکارکنم خوشمزه بنظر میرسه😁
(خلاصه صبحونه خوردنو اینا)
پرشزمانی به ساعت پنج
ویو ات
داشتم فیلم میدیدم که کوکی اومدو گفت بیب ساعت هشت امادهباش میخام ببرمت یه جایی
ات:…..
شرطا:
لایک:۲۰
کامنت:۵
دوستپسرقراردادی
صبح روز بعد
ویو ات:
بیدار شدم دیدم کوکی توی بغلم جمع شده و خیلی کیوت خابیده دلم نمیخاست بیدارش کنم پس اروم از بغلش دراومد رفتم دستشویی
(رفت مسواک زدو اینا فلان و بهمان)رفتم اشپرخونه تصمیم گرفتم صبحونهی موردعلاقهی کوکی رو درست کنم اون عاشق
پنکیک با عسله پس شروع ردم به پنکیک درست کردن پنکیک داشتم اروم اروم اهنگ میخوندم(بچهها این عمارت سه طبقه اس و اتاق خابا طبقهی سومن و طبقهی اول اشپزخونهاس پس اگه سروصدا راه بندازی خیلی کم صدا برای بالا میره)دیشب تو استخر خیلی خوشگذشتاااا اما من چون شنا خوب بلد نیستم همش چسبیده بودم به کوک و بخاطر این خیلی خجالت میکشیدم اما کوک واسش مهم نبود.اصن بیخیال دارم جی میگم واسه خودم؟؟؟بیخیال مهمنیس داشتم فکر میکردم که با صدای کوک به خودم اومدم
کوک:اوممم بهبه بوی پنکیک میاددددد(ذوق)
ات:بله جناب واستون پنکیک موردعلاقهتو درست کردم🌝🌸✨
کوک:مرسییییییی(بغلت میکنه و پیشونیتو میبوسه)
ات:(خنده)زودباش تا پنکیکهارونخوردم
کوک:شکموووووو😄
ات:عههه خوب چیکارکنم خوشمزه بنظر میرسه😁
(خلاصه صبحونه خوردنو اینا)
پرشزمانی به ساعت پنج
ویو ات
داشتم فیلم میدیدم که کوکی اومدو گفت بیب ساعت هشت امادهباش میخام ببرمت یه جایی
ات:…..
شرطا:
لایک:۲۰
کامنت:۵
۱۳.۲k
۲۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.