از چیزی نمی ترسیدم
از چیزی نمی ترسیدم
«سرداری که باوجود همه مشغله و مسئولیتها، از زندگی عشایریاش فرار نکرد؛ هیچگاه روستا و زادگاهش را فراموش نکرد و به گفته اهالی، همیشه اگر مجالی هرچند کوتاه مییافت به کرمان و روستا برمیگشت. آنجا خانه ساخت؛ زمینهای رهاشده در اطراف روستا که در مسیر جریان آب، بیهوده و بیثمر مانده بودند را حصار کشید، درخت کاشت و البته به همت خود اهالی، مسجدی بزرگ بنا کرد که محلی باشد برای عبادت و گردهمایی مردم.
مسجدی که حاج حسین، برادر بزرگ سردار دلها وقتی میخواهد از خاطرات زمان ساخت آن بگوید، قطره اشکش را با دست پاک میکند و نقل میکند: مسجد که ساخته شد، وقتی داخل مسجد عکس شهیدان روستا را جاگذاری کرد، یک جا را در انتها -عکس سردار را با دست نشان میدهد- خالی گذاشت و گفت بگذارید اینجا خالی بماند.
حسین سلیمانی در گفت و گو با خبرنگار ایرنا بغضش را با هر تقلایی است فرو میخورد و ادامه میدهد: او می دانست که قرار است عکس خودش در کنار دیگر شهیدان در مسجد نصب شود و اصلا میخواست که عکسش همینجا باشد.
#سردار_دلها #جانفدا
#لبیک_یا_خامنه_ای
«سرداری که باوجود همه مشغله و مسئولیتها، از زندگی عشایریاش فرار نکرد؛ هیچگاه روستا و زادگاهش را فراموش نکرد و به گفته اهالی، همیشه اگر مجالی هرچند کوتاه مییافت به کرمان و روستا برمیگشت. آنجا خانه ساخت؛ زمینهای رهاشده در اطراف روستا که در مسیر جریان آب، بیهوده و بیثمر مانده بودند را حصار کشید، درخت کاشت و البته به همت خود اهالی، مسجدی بزرگ بنا کرد که محلی باشد برای عبادت و گردهمایی مردم.
مسجدی که حاج حسین، برادر بزرگ سردار دلها وقتی میخواهد از خاطرات زمان ساخت آن بگوید، قطره اشکش را با دست پاک میکند و نقل میکند: مسجد که ساخته شد، وقتی داخل مسجد عکس شهیدان روستا را جاگذاری کرد، یک جا را در انتها -عکس سردار را با دست نشان میدهد- خالی گذاشت و گفت بگذارید اینجا خالی بماند.
حسین سلیمانی در گفت و گو با خبرنگار ایرنا بغضش را با هر تقلایی است فرو میخورد و ادامه میدهد: او می دانست که قرار است عکس خودش در کنار دیگر شهیدان در مسجد نصب شود و اصلا میخواست که عکسش همینجا باشد.
#سردار_دلها #جانفدا
#لبیک_یا_خامنه_ای
۲.۳k
۱۳ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.