بهاربهار

بهاربهار
صداهمان صدابود
صدای شاخه هاوریشه هابود
بهاربهار
چه اسم آشنایی؟
صدات میاد..اماخودت کجایی
وابکنیم پنجره هارویانه؟
تازه کنیم خاطره هارویانه؟
بهار اومدلباس نوتنم کرد
تازه ترازفصل شکفتنم کرد
بهاراومدبایک بغل جوونه
عیدآوردازتوکوچه توخونه
حیاط مایه غربیل
باغچه مایه گلدون
خونه ماهمیشه
منتظریه مهمون
بهاراومدلباس نوتنم کرد
تازه ترازفصل شکفتنم کرد
بهاربهاریه مهمون قدیمی
یه آشنای ساده وصمیمی
یه آشنا که مثل قصه هابود
خواب وخیال همه بچه هابود
آخ... که چه زودقلک عیدیامون
وقتی شکست باهاش شکست دلامون
بهاراومدبرفارونقطه چین کرد
خنده به دلمردگی زمین کرد
چقددلم فصل بهارودوست داشت
واشدن پنجرهارودوست داشت
بهاراومدپنجره هاروواکرد
منو باحسی دبگه آشناکرد
یه حرف یه حرف حرفای من کتاب شد
حیف که همش سوال بی جواب شد
دروغ نگم هنوزدلم جوون بود
که صب تاشب دنبال آب ونون بود


محمدعلی بهمنی
دیدگاه ها (۸۲)

★★★

. دلبسته به یک ثانیه دیدارِتو بودماین عمرکه بی حوصله ناچارِت...

هر دقیقه دورم ازتو..بی قراری سهم من می روی با هر کسی…پرهیزگا...

در میان خاطراتم با تو خلوت می کنمبی قرار و بی صدا از عشق صحب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط