فریاد مرا گرچه سرانجام شنیدی

فریاد مرا گرچه سرانجام شنیدی
ای دوست! به داد دل من دیر رسیدی

از یاد ببر قصه‌ی ما را هم از امروز
درباره‌ی ما هرچه شنیدی نشنیدی

آرام بگیر ای دل و کم گریه کن ای چشم!
انگار نفهمیدی و انگار ندیدی

ای نی چه کشیدی مگر از خلق که هر دم
ما آه کشیدیم، تو فریاد کشیدی

گیرم که به دریا نرسیدی چه غم ای رود!
خوش باش که یک چند در این راه دویدی
#فاضل_نظری
دیدگاه ها (۱)

آن کس که اسب داشت غبارش فرو نشستگَرد سُمِ خرانِ شما نیز بگذر...

Life is too short to leave important words unsaid, like "I L...

این حرفی که امروز به تو می گویم، شبیه تیله هایی می ماند که ا...

دوست داشتن گاهی وقت ها تحمل است. اینکه بتوانی با زخم های زند...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط