هجرت تا خدا

❤هجرت تا خدا....

کاش می شد در نمازم عشق را دعوت کنم ...
کاش می شد بهتر از آن با خدا صحبت کنم....

کاش می شد یک شب از شبهای عمرم با خدا
بی خیال از آب و نان در گوشه ای خلوت کنم....

کو مرادی، مرشدی یا خضرِ دانایی من
همچو موسی مدتی در محضرش خدمت کنم...

تشنه ام من تشنه ی آبی که اسکندر نخورد
می رسم روزی به آن اما اگر همت کنم...

ترسم آخر مثل دل هایی که دورند از خدا
من به این دل مردگی های خودم عادت کنم...

باید امشب شوق رفتن در سرم پیدا شود
کوله بارم کو؟ که از "من " تا " خدا " هجرت کنم...

کو مسیرم ؟ هجرت و سجاده ام ؟ تا بعد از این
لحظه های خلوتم را با خدا قسمت کنم....
دیدگاه ها (۱)

تو مهربان باشوبگذار بگویندساده استفراموشکار استاما تو تغییر ...

خـــــــــدا گــویــد:تـو ای انــســـان!تـو ای زیباتر از خور...

از تو ای عشق در این دل چه شررها دارمیادگار از تو چه شبها ، چ...

داشتم به این فکر میکردم که کاشکی وقتی داریم یه کاری میکنیم ی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط