شبچهارم

#شب_چهارم
بنام حر و دو فرزند حضرت زینب سلام الله علیها

♻ ️حربن‌یزید از لشگر کناره گرفت و خود را به حسین (علیه السلام ) نزدیک کرد. یکی از مهاجرین اوس به او گفت چه قصدی داری؟
پاسخ او را نداد و لرزه ای بر اندامش افتاده بود مهاجر اوس به او گفت وضع مشکوکی داری، من تو را در هیچ میدانی چنین ندیدم و اگر به من می‌گفتند شجاع‌ترین اهل کوفه کیست؟
تو را نام می‌بردم.
حر گفت: «من خود را در میان بهشت و دوزخ می‌بینم بخدا چیزی را بر بهشت اختیار نکنم اگر چه پاره پاره و سوزانده شوم.»
و بر اسب زد و تازید.
 دست بر سر گذاشت پس گفت بار خدایا به سوی تو برگشتم توبه ام را بپذیر، من دل دوستان تو و زادگان دختر پیغمبرت را لرزاندم وقتی به امام نزدیک شد سپر واژگون کرد و بر آن‌ها سلام کرد.

🌀 حر خود را به امام رساند و گفت: «جانم به فدایت یابن رسول الله من همان هستم که نگذاشتم برگردی و در راه، پا به پای تو آمدم و تو را اینجا زمین گیر نمودم من گمان نمی‌بردم که این مردم پیشنهاد تو را یکسر نپذیرند بخدا اگر می‌دانستم با تو چنین می‌کنند. چنین رفتاری نمی‌کردم من به خدا توبه کردم آیا توبه ام پذیرفته می‌شود؟»
#بخون #علی_علی #غدیر #محرم #فاطمیه
دیدگاه ها (۱)

#شب_چهارم بنام حر و دو فرزند حضرت زینب سلام الله علیها☀ ️اما...

#شب_چهارم بنام حر و دو فرزند حضرت زینب سلام الله علیها✴ ️درس...

#شب_چهارم بنام حر و دو فرزند حضرت زینب سلام الله علیها🔹 در ک...

#شب_چهارم بنام حر و دو فرزند حضرت زینب سلام الله علیها🌿 سلام...

پارت ۲

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط