نشسته بودم تو تراس ...دم دمای غروب بود انگاری ;فکر کنم ار
نشسته بودم تو تراس ...دم دمای غروب بود انگاری ;فکر کنم اره غروب بود
نشسته بودم به خودم فکر میکردم به اینکه تو این یکسال من چه جریانات مهلکی رو گذروندم...از دست دادن پدر ، غم مریضی مادر ، جوش بارداری خودم، مریضی طاها ، مریضی محمد !
دست قویشو گذاشت رو شونم و چایی رو گرفت سمتم و گفت:نباتم ریختم توش!
از اون لبخندای کجکی تلخ شیرین زدم بهش گفت:چیه خاتون ، بیا رو پاهام بشین ببینم دست به موهات نزدی کوتاه کنی نیم سانت !
نشستم رو پاهاش... دست انداخت دور موهام گفت کوتاه نشدن اما چرا جنگل مدهات دارن میریزن شادی!
بوسیدمش!
خندید و گفت: تموم تلاشمو دارم میکنم به تو و این زندگی کمترین ترکش از انفجار مشکلات بخوره ببخشید که نمیشه...
بوسیدمش: ((تو بوی تنتم شگون داره برا من))
پ ن:گیاه عشق قلمه میزنم تا شــــــــاید دنیارو پیچک عشق بگیره!🍀🌿
جدی گل شبدر چه کم از لاله ی قرمز دارد؟؟
پ ن2:گفته بودم تو بیایی غم دل با تو بگویم
تو بیا!قول میدهمت من لال بمانم....!
نشسته بودم به خودم فکر میکردم به اینکه تو این یکسال من چه جریانات مهلکی رو گذروندم...از دست دادن پدر ، غم مریضی مادر ، جوش بارداری خودم، مریضی طاها ، مریضی محمد !
دست قویشو گذاشت رو شونم و چایی رو گرفت سمتم و گفت:نباتم ریختم توش!
از اون لبخندای کجکی تلخ شیرین زدم بهش گفت:چیه خاتون ، بیا رو پاهام بشین ببینم دست به موهات نزدی کوتاه کنی نیم سانت !
نشستم رو پاهاش... دست انداخت دور موهام گفت کوتاه نشدن اما چرا جنگل مدهات دارن میریزن شادی!
بوسیدمش!
خندید و گفت: تموم تلاشمو دارم میکنم به تو و این زندگی کمترین ترکش از انفجار مشکلات بخوره ببخشید که نمیشه...
بوسیدمش: ((تو بوی تنتم شگون داره برا من))
پ ن:گیاه عشق قلمه میزنم تا شــــــــاید دنیارو پیچک عشق بگیره!🍀🌿
جدی گل شبدر چه کم از لاله ی قرمز دارد؟؟
پ ن2:گفته بودم تو بیایی غم دل با تو بگویم
تو بیا!قول میدهمت من لال بمانم....!
۶.۴k
۲۲ مرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.