بیاد برادرم:
بیاد برادرم:
اوراق شعر ما را
بگذار تا بسوزند
لب های باز ما را
بگذار تا بدوزند
بگذار دست ها را
بر دست ها ببندند
بگذار تا بگوییم
بگذار تا بخندند
بگذار هر چه خواهند
نجواکنان بگویند
بگذار رنگ خون را
با اشک ها بشویند
بگذار تا خدایان
دیوار شب بسازند
بگذار اسب ظلمت
بر لاشه ها بتازند
بگذار تا ببارند
خون ها ز سینه ی ما
شاید شکفته گردد
گل های کینه ی ما
اوراق شعر ما را
بگذار تا بسوزند
لب های باز ما را
بگذار تا بدوزند
بگذار دست ها را
بر دست ها ببندند
بگذار تا بگوییم
بگذار تا بخندند
بگذار هر چه خواهند
نجواکنان بگویند
بگذار رنگ خون را
با اشک ها بشویند
بگذار تا خدایان
دیوار شب بسازند
بگذار اسب ظلمت
بر لاشه ها بتازند
بگذار تا ببارند
خون ها ز سینه ی ما
شاید شکفته گردد
گل های کینه ی ما
۸۲۳
۰۲ تیر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.