لم ن الربع صدقف وم من الام

لم يكن الربيع صديقي في يومٍ من الأيام
ولا تحمست لطبقات الطلاء الأحمر و الأزرق التي يضعها على وجهه
ولا للأشجار التي تقلد راقصات الـ (فولي بيرجير)
الخريف وحده؛ هو الذي يشبهني...

بهار هیچ‌گاه دوست من نبود!
هیچ وقت برای رنگ قرمز و آبی که روی صورتش می‌مالید هیجان‌زده نشدم.
حتی برای درختانی که ادای رقاصان «فولی برژر» * را در می‌آوردند.
#پاییز ...
فقط پاییز است که شبیه من است...


* #فولی_برژر یا به فرانسوی #Folies_Bergère از معروف‌ترین تالارهای موسیقی و رقص در شهر #پاریس است.

#نزار_قبانی #شیرینیجات_عربی #شیفت_شب
دیدگاه ها (۱)

خدا خدای شمایه خدا خدای مو نیست

مرا چشمی‌ست خون‌افشان، ز دست آن کمان‌ابروجهان بس فتنه خواهد ...

سیظل مکانه فارغا و فراغه اجمل الحاضرین... جایش خالی خواهد ما...

ای یار جفا کرده‌ی پیوند بریدهاین بود وفاداری و عهد تو ندیدهد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط