همین که وقتِ خوابیدن می شه تو فکرِ تو گم شد
همین که وقتِ خوابیدن می شه تو فکرِ تو گم شد
می شه یادِ تو افتاد و رفیقِ یه تبسم شد
همین که وقتی بارونو می بینم از پسِ شیشه
تمومِ خونه از عطرِ نفس های تو پر می شه
همین که پیشِ من هستی همیشه، مثلِ رویاهام
همین که با خیالِ تو تماشایی شده دنیام
همین بسه، همین بسه برای زنده گی کردن
همین بسه که دُرنا ها به این مُردآب برگردن
همین که موقعِ پرسه تو شهری که هواش سرده
همیشه دستِ یخ کرده م پی دستِ تو می گرده
همین که برگِ تقویمم با دستِ تو ورق خورده
همین که خواستنت دل رو به سمتِ روشنی برده
همین که حسرتت این جاس، درست مثلِ نفس با من
همین که تک تکِ حرفام همه دورِ تو می گردن
همین بسه، همین بسه برای زنده گی کردن
همین بسه که دُرنا ها به این مُردآب برگردن
#ARtiza ❤
می شه یادِ تو افتاد و رفیقِ یه تبسم شد
همین که وقتی بارونو می بینم از پسِ شیشه
تمومِ خونه از عطرِ نفس های تو پر می شه
همین که پیشِ من هستی همیشه، مثلِ رویاهام
همین که با خیالِ تو تماشایی شده دنیام
همین بسه، همین بسه برای زنده گی کردن
همین بسه که دُرنا ها به این مُردآب برگردن
همین که موقعِ پرسه تو شهری که هواش سرده
همیشه دستِ یخ کرده م پی دستِ تو می گرده
همین که برگِ تقویمم با دستِ تو ورق خورده
همین که خواستنت دل رو به سمتِ روشنی برده
همین که حسرتت این جاس، درست مثلِ نفس با من
همین که تک تکِ حرفام همه دورِ تو می گردن
همین بسه، همین بسه برای زنده گی کردن
همین بسه که دُرنا ها به این مُردآب برگردن
#ARtiza ❤
۳۲۰
۰۷ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.