دیرگاهی است که من مست نگاهش شده ام

دیرگاهی است که من مست نگاهش ، شده ام
عاشق و جان به لب چهره ی ماهش، شده ام

پیشه ام نیست به جزنغمه ی غم پردازی
من که از روز ازل قمری چاهش، شده ام

سرخی رنگ انار است؟ شفق ؟ یا گل سرخ؟
گوییا سنگ مذاب است پناهش ، شده ام

دست دردست رقیبان و به لب باده ی ناب
ودلش کوه گرانی است که کاهش ، شده ام

نمکش بیشتر از حد مجاز است و شکر
میچکد از لب او غرق گناهش ، شده ام

ای اجل از چه شب وروز به دنبال منی؟
نفسی نیست که قربانی راهش ، شده ام

قصه ی عاشقیم زندگی شیرین است
یا چو فرهادکه بیچاره ی آهش ، شده ام

دوستان طالع من باز به فنجان افتاد
باز هم ترجمه ی گاه به گاهش ، شده ام...
دیدگاه ها (۲)

مرا در آغوش بگیربرایم شعر بخواندر تنگنای آغوشتتو با کلمات با...

💕 اگر سبزه هستید ، ابروهای خوو را روشنتر کنید ، واگر سفید ه...

نقش ِچشمان ِخمارت ، چه کشیدن دارد.. سایه ساران ِدو زلفت چه ل...

ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺣﺎﻟﺶ ﺑﺪﻩ ، ﺑﻬﺶ ﭼﯽ ﺑﮕﯿﻢ؟!ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺣﺎﻟﺶ ﺑﺪﻩ ﺑﻬﺶ ﻧﮕﯿﺪ:...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط