آپدیت ویورس نامجون

💙_آپدیت ویورس نامجون .

نامجون | Weverse

— سلام. حالتان چطور است؟
تابستان گرم است.

بیش از دو ماه از زمانی که از ارتش بازگشتم گذشته است. اکنون در لس‌آنجلسِ دور زندگی می‌کنم. در اینجا با اعضای گروه زندگی می‌کنم، کار می‌کنم و تفریح می‌کنم.

این واقعاً تجربه‌ای عجیب است. کمی شبیه ماندن در یک کشور غریب است، مثل «Bon Voyage پیونگ‌چانگ»؟
این خودش عجیب نیست؟
به هر حال، احساس می‌کنم مدام در حرکت هستم.

از وقتی اینجا آمدم، زمان زیادی برای فکر کردن داشتم. ساعت ده صبح بیدار می‌شوم، ورزش می‌کنم، صبحانه می‌خورم. حوالی یک یا دو بعدازظهر به کار می‌روم و ساعت هشت یا نه شب به خانه برمی‌گردم.
روی تراس خانه اجاره‌ای تنها می‌نشینم و احساس خلأ می‌کنم.
گذشته، حال، آینده
در این زمان‌های درهم‌پیچیده.

در واقع، هیچ‌کدام را درست درک نمی‌کنم،
نه می‌خندم و نه گریه می‌کنم، فقط هر روز به دویدن ادامه می‌دهم.

می‌گویند «من» یک توهّم است.
دانشمندان می‌گویند این فقط مجموع سیگنال‌های الکتریکیِ بخش‌های مختلف مغز است.
بودا می‌گوید این نتیجه‌ی جریان و کارماست.

آه، جالب است، آیا گروه ما هم همین‌طور است؟
نه یک موجود ثابت، بلکه چیزی که هر روز تغییر می‌کند؟

در ذهن ما، BTS احتمالاً فقط برگی کاغذی با رنگی دیگر است.
دقیقاً نمی‌دانم چیست، یا شاید چه بوده.
صادقانه بگویم، دیگر مطمئن نیستم.

اما یک چیز را خوب می‌دانم — حتی در سی‌سالگی می‌خواهم خودم را وقف لحظه‌ی اکنون کنم.
می‌خواهم سعی کنم بابت این لحظه شکرگزار باشم.

آلبوم بعدی ما چه خواهد شد؟ راستش هنوز خودم هم دنبال جوابم،
اما می‌خواهم بابت چیزی شکرگزار باشم که مدت‌ها فراموشش کرده بودم،
لحظه‌هایی که با هم در این مکان دور گذراندیم می‌تواند به چیزی زیبا تبدیل شود،
وقتی که روی تراس تابستانی نشسته‌ام.

الان چه رنگی هستید؟
دلم برایتان تنگ شده. مدت زیادی گذشته.
اما وقتی دوباره همدیگر را ببینیم، احساس خواهید کرد که هرگز جدا نشده‌ایم...
وقتی آن لحظه برسد، شگفت‌زده خواهید شد. قول می‌دهم.

به‌زودی پرواز می‌کنم. تا آن زمان تمام تلاشم را خواهم کرد.

دوستتان دارم.

— کیم نامجون 🌿
دیدگاه ها (۱)

🪐_طبق پیش‌بینی‌ها، آهنگ‌های «Fake Love» و «3D» از جونگ‌کوک ب...

🥇_آهنگ «Fake Love» دیروز در اسپاتیفای به بیشترین میزان استری...

💜_ آپدیت اینستاگرام Alo Seoul با عکس‌هایی از جین.

🍇_آپدیت استوری اینستاگرام تهیونگ (استوری پنجم):🐻اگه خوشتون ا...

"یادگاری از تاریکی""پارت دوازدهم" ناگهان از قصد کل غذا های س...

رز وحشی پارت۵ { پنج ماه بعد} ات...الان پنج ماه که از ما جرای...

"یادگاری از تاریکی" "پارت دهم"همانطور به زمین خیره شده بودم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط