یهتیکهکتاب

#یه_تیکه_کتاب
خوشحالم که تب نخستین عشق بار دیگر تکرار  نمی شود. زیرا تب است، و شاعران هرچه بگویند باری است سنگین. در بیست و یک سالگی روز ها با شجاعت همراه نیستند، بلکه پر از بزدلی های کوچک و ترس های بی پایه اند، و آدم زود لطمه می خورد، زخمی می شود و با شنیدن نخستین واژه های نیش دار از پا در می آید. امروز در جوشن میانسالی نیش های کوچک روزانه به سبکی پوست را لمس میکنند و به زودی فراموش می شوند، اما در آن سن، یک حرف نسنجیده باقی می ماند و به زخمی سوزنده تبدیل می شود، و یک نگاه، نگاهی به پشت سر، ابدی به نظر می رسد.
ربکا_دافنه دوموریه
دیدگاه ها (۱)

چه خوب بود وسیله ای اختراع میشد که خاطرات را که خاطرات را مث...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط