هـزار شب نشسته ام، بـه پایِ چشم های تو
هـزار شب نشسته ام، بـه پایِ چشم های تو
رهـا نمی کنـد مـرا، هـوای چشـم هـای تـو
من آن همیشه عاشقم که لحظه لحظه درد را
به دوشِ خسته می کِشم برای چشم های تو
مسافـرم ولی هنـوز، هـزار جـاده فاصله ست
میـانِ غـربـتِ مـن و، سـرای چشم های تـو
مهتـاب سـالاری
رهـا نمی کنـد مـرا، هـوای چشـم هـای تـو
من آن همیشه عاشقم که لحظه لحظه درد را
به دوشِ خسته می کِشم برای چشم های تو
مسافـرم ولی هنـوز، هـزار جـاده فاصله ست
میـانِ غـربـتِ مـن و، سـرای چشم های تـو
مهتـاب سـالاری
۵.۵k
۲۱ بهمن ۱۴۰۰