در من دیوانه ای
در من دیوانه ای
جا مانده که دست از
دوست داشتنت برنمی دارد
با تو قدم می زند
حرف می زند
شعر می خواند
فقط نمی تواند در آغوش بگیردت...
به گمانم همین بی آغوشی
او را خواهد کشت
جا مانده که دست از
دوست داشتنت برنمی دارد
با تو قدم می زند
حرف می زند
شعر می خواند
فقط نمی تواند در آغوش بگیردت...
به گمانم همین بی آغوشی
او را خواهد کشت
- ۳.۹k
- ۱۰ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط