دوستت دارمعزیزمکی میایی پیش من

دوستت دارم،عزیزم،کی میایی پیش من
تا خوری یک استکان تلخ،چایی پیش من

شهره ی شهری و با من سر گرانی می کنی
چون به نزدیکم نشینی ،با حیایی پیش من

من دهاتی هستم و از من تو دوری می کنی
می شود با ما شوی چون روستایی پیش من؟

این دل درمانده را تقدیم رویت می کنم
از مسم کمتر ،ولی همچون طلایی پیش من

مانده ام درمانده و روی تو را دارم طلب
می نشینم منتظر چشمی گشایی پیش من

شال خود بردار و با من سرگرانی کم بکن
گر غریبی پیش مردم ،آشنایی پیش من
❤❤۱۴۰۰/۹/۷❤❤
شعر تقدیمی از طرف مهدی جان
دیدگاه ها (۱۹)

فکر کن باران شبی نم نم بیاید، وای نه......یار ِ مو خرمایی ات...

↯↯رفـــــــــیق...من کارے با شادے هات ندارم..اونموقع همـــه ...

برای نابودی امهیچ سلاحی نیاز نیستفقطاگر دلت می آیدبرو …بی حس...

تمامِ آن چیزی که درباره‌ی تو در سرم هست،ده‌ها کتاب می‌شود،ام...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط