👇 قسمتی از متن اصلی👇
👇 قسمتی از متن اصلی👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD_hvxCJlPKIchWs9Q
#دست هایش مشت شد.
با حرص او را به #دیوار کوباند و با چشمانی #سرخ گفت:این چیه؟
هلن نگاهش کرد.با عصبانیت #هم لامصب جذاب بود.
خدا لعنتش کند.
اما اینبار این تو #بمیری از آن تو بمیری های قبل نبود.
گردن #کلفتی اش را بگذارد در #کوزه آبش را بخورد.
با #خشم عین خودش #گفت:دستتو بکش تا قبل از اینکه با #جیغ و داد ابروتو ببرم.
پوریا دریده و #عصبی نگاهش کرد.
به دستی که حلقه در آن #فرو رفته بود نگاه کرد و #گفت:گوش چی میگم #هلن،تو نامزد هیچ #خری نیستی.سگم نکن قبل از اینکه پاچه #بگیرم.
https://t.me/joinchat/AAAAAD_hvxCJlPKIchWs9Q
https://t.me/joinchat/AAAAAD_hvxCJlPKIchWs9Q
#دست هایش مشت شد.
با حرص او را به #دیوار کوباند و با چشمانی #سرخ گفت:این چیه؟
هلن نگاهش کرد.با عصبانیت #هم لامصب جذاب بود.
خدا لعنتش کند.
اما اینبار این تو #بمیری از آن تو بمیری های قبل نبود.
گردن #کلفتی اش را بگذارد در #کوزه آبش را بخورد.
با #خشم عین خودش #گفت:دستتو بکش تا قبل از اینکه با #جیغ و داد ابروتو ببرم.
پوریا دریده و #عصبی نگاهش کرد.
به دستی که حلقه در آن #فرو رفته بود نگاه کرد و #گفت:گوش چی میگم #هلن،تو نامزد هیچ #خری نیستی.سگم نکن قبل از اینکه پاچه #بگیرم.
https://t.me/joinchat/AAAAAD_hvxCJlPKIchWs9Q
۲.۰k
۲۸ مرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.