پارت ۳✨🖤
پارت ۳✨🖤
باعث شد چشمام یکم بسته بشه ولی سریع به قصد جر دادنش چشمام و باز کردم صبر کن! این همون
× فلش بک×
-حالت خوبه ؟ خونریزی داری من یکاری میکنم فقط باید خودت فرار کنی
.×پایان فلش بک×
: ت..تو..تو !!
- من همونم که نجاتت داد
حق سکوت رو ترجیح دادم
- هی خجالت نکش بیا بیشتر باهم آشنا بشیم تا سلامتی الان دیگه دوست حساب میشیم نه؟
: ها چی ؟ من تاحلا دوستی نداشتم که پسر باشه شایدم اصلا تاحالا دوستی نداشتم...
-خب الان داری اونی
: خب پس اسمت چیه؟
تا میخواست جواب بده زنگ خورد
- خودت میفهمی خدافظ پرنسس
:هاه؟
رفت آخه یکی نیست بگه ای خدااااااااااااااااااااا اصلا میدونی چیه مهم نیست
ولی من که اسم کلاسم رو نمیدونم 😳
( بعد از نیم ساعت 🗿✨)
یه ساعته دارم کلاس هارو میگردم ببینم کدومش ماله منه که در آخر به دفتر مدرسه راضی شدم
اصلا این دفتر کجاستتتتت
& ببخشید ؟
: اه ، بله
& شما دانش آموز انتقالی هستید ؟
: ام چیز آره
&اوه سلام اسم من جیهوپه اونی هم که میبینی خسته اس یونگیه
: خوشوقتم ..فقط میگم من توی کلاس شما هستم ؟
& اوه آره ، میخواید همراهیتون کنم ؟
: ممنون میشم
و با جیهوپ و یونگی به سمت کلاس راه افتادیم توی راه دوباره اون پسره رو دیدم که نجاتم داد اما این دفعه
& جونگکوک یه دوست جدید پیدا کردممممممم ( با داد ) بیا اینجا
: پس اسمش جونگکوکه ...
باعث شد چشمام یکم بسته بشه ولی سریع به قصد جر دادنش چشمام و باز کردم صبر کن! این همون
× فلش بک×
-حالت خوبه ؟ خونریزی داری من یکاری میکنم فقط باید خودت فرار کنی
.×پایان فلش بک×
: ت..تو..تو !!
- من همونم که نجاتت داد
حق سکوت رو ترجیح دادم
- هی خجالت نکش بیا بیشتر باهم آشنا بشیم تا سلامتی الان دیگه دوست حساب میشیم نه؟
: ها چی ؟ من تاحلا دوستی نداشتم که پسر باشه شایدم اصلا تاحالا دوستی نداشتم...
-خب الان داری اونی
: خب پس اسمت چیه؟
تا میخواست جواب بده زنگ خورد
- خودت میفهمی خدافظ پرنسس
:هاه؟
رفت آخه یکی نیست بگه ای خدااااااااااااااااااااا اصلا میدونی چیه مهم نیست
ولی من که اسم کلاسم رو نمیدونم 😳
( بعد از نیم ساعت 🗿✨)
یه ساعته دارم کلاس هارو میگردم ببینم کدومش ماله منه که در آخر به دفتر مدرسه راضی شدم
اصلا این دفتر کجاستتتتت
& ببخشید ؟
: اه ، بله
& شما دانش آموز انتقالی هستید ؟
: ام چیز آره
&اوه سلام اسم من جیهوپه اونی هم که میبینی خسته اس یونگیه
: خوشوقتم ..فقط میگم من توی کلاس شما هستم ؟
& اوه آره ، میخواید همراهیتون کنم ؟
: ممنون میشم
و با جیهوپ و یونگی به سمت کلاس راه افتادیم توی راه دوباره اون پسره رو دیدم که نجاتم داد اما این دفعه
& جونگکوک یه دوست جدید پیدا کردممممممم ( با داد ) بیا اینجا
: پس اسمش جونگکوکه ...
۴.۴k
۰۲ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.