رفته ام گرچه دلم منتظر برگرد ست

‌ رفته ام گرچـــه دلم منتظــــر «برگــرد» ست
چقــدَر صبـر از این زاویــه اش نامرد ست

دست هــــای تو زده طعنــه به دیــواری که
هر چه کــردم بشود گرم کماکان سرد ست

مـــوی مشکـــی تو را دیـــده ام و بعد از آن
همه جاصحبت ازاین شبزده ی شبگردست

عشــق در دامنـه ی عقل نمی گنجد چون
آنچـــه در دامن دل رشـــد کنـد پر درد ست

دست بــردم به قلـــم تا کـه بگـویم با تو:
رفتـــه ام گرچه دلم منتظر «برگرد» ست...
دیدگاه ها (۱۱)

یادت بماند، دوست داشتنبه جانِ آدم سنجاق می شود!آن را برایِ ک...

هیچکس نمی فهمدپالتو با دستکش های چرم کافی نیستگاهی بیرون رفت...

پنجشنبه است..    به رسم کهن، یاد میکنیم از آنها که وقتشان و ...

آرزو دارم🙏 دلخوشی و شادی😊 مهمون خونه هاتون سلامتی و آرامش در...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط