یک نفر هست که لب وا بکند می میرم

یک نفر هست که لب وا بکند می میرم
خنده ی معجزه آسا بکند می میرم

در کنارش بخدا حس عجیبی دارم
بوسه موکول به فردا بکند می میرم
 
جان من بسته به هر موی سیاهش شده است
تاری از زلف ، هویدا بکند می میرم

دلخوشم از همه  عالم به نگاهش اما
 اگر این مسئله حاشا بکند میمیرم

مثل آن شعله که از بارش باران مرده
صورتم را اگر او ، ها بکند می میرم

 رفتنش آخر دنیاست خودش میداند
با کسی غیر خودم تا بکند میمیرم

دوست دارم همه ی عمر کنارم باشد
" کفش رفتن اگر او پا بکند میمیرم "
دیدگاه ها (۵)

اگر بدانید مردم هزاران بار بیشتر به یک سردرد معمولی خود اهمی...

""چه نامردیست روزگار....حالاکه پرازحرفیم...دیگرزنگ انشا ندار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط