آیا می دانستیدکه؟:
آیا می دانستیدکه؟:
عشق را به ما اشتباه فهماندند...
هیچ کس به ما نگفت؛
عشق دور بازو و دور کمر و سایز جاهای مشخص نیست...
هیچ کس نبود به ما بگویید با کسی باش که با او خوشحالی،
نه کسی که تو را مهمانی آن چنانی میبرد و هر روز ماشینش را عوض میکند و لباس مارک دار میپوشد...
عشق را اشتباه یادمان دادند و ماهم اشتباه یاد گرفتیم...
اسم هر هوس،
هر جا به جایی هورمون را عشق گذاشتیم...
کسی را که دوست داشتیم
و حاضر نبود تنش را به ما بسپارد فروختیم به دخترهای چشم و لب و فک و دماغ عملی که همه شبیه به هم اند
و به گمانم خودشان هم از خودشان بدشان می آمده که کوبیدند و از نو ساختند...
پسری را که هر روز با شاخه گل می آمد
و عشق میریخت توی نگاهمان را فروختیم
به این مثلا مرد های آمپولی ،
که تا یک بهتر از ما را میبینند دل و دینشان بر باد میرود...
عشق را اشتباه فهمیدیم
عشق رل زدن و تتو کردن اسمش روی سر و صورت
و هر روز عکس دو نفره گرفتن و کلی قربان صدقه مجازی رفتن نیست...
عشق یعنی
تا مریض شد،
تا بی پول شد،
تا حوصله نداشت به خودش برسد،
تا چاق یا لاغر شد،
تا زبانم لال تصادف کرد و طوریش شد
دستش را بگیری زل بزنی توی چشم هایش و بگویی
ببین باهم همه چیز را درست میکنیم...
عشق را از اول اشتباه یادمان دادند...
عشق را به ما اشتباه فهماندند...
هیچ کس به ما نگفت؛
عشق دور بازو و دور کمر و سایز جاهای مشخص نیست...
هیچ کس نبود به ما بگویید با کسی باش که با او خوشحالی،
نه کسی که تو را مهمانی آن چنانی میبرد و هر روز ماشینش را عوض میکند و لباس مارک دار میپوشد...
عشق را اشتباه یادمان دادند و ماهم اشتباه یاد گرفتیم...
اسم هر هوس،
هر جا به جایی هورمون را عشق گذاشتیم...
کسی را که دوست داشتیم
و حاضر نبود تنش را به ما بسپارد فروختیم به دخترهای چشم و لب و فک و دماغ عملی که همه شبیه به هم اند
و به گمانم خودشان هم از خودشان بدشان می آمده که کوبیدند و از نو ساختند...
پسری را که هر روز با شاخه گل می آمد
و عشق میریخت توی نگاهمان را فروختیم
به این مثلا مرد های آمپولی ،
که تا یک بهتر از ما را میبینند دل و دینشان بر باد میرود...
عشق را اشتباه فهمیدیم
عشق رل زدن و تتو کردن اسمش روی سر و صورت
و هر روز عکس دو نفره گرفتن و کلی قربان صدقه مجازی رفتن نیست...
عشق یعنی
تا مریض شد،
تا بی پول شد،
تا حوصله نداشت به خودش برسد،
تا چاق یا لاغر شد،
تا زبانم لال تصادف کرد و طوریش شد
دستش را بگیری زل بزنی توی چشم هایش و بگویی
ببین باهم همه چیز را درست میکنیم...
عشق را از اول اشتباه یادمان دادند...
۱.۸k
۰۲ آذر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.