میسوزیم از این درد ولی هم نفسی نیست
...
میسوزیم از این درد ولی هم نفسی نیست
آشفتهایم ازسختی ایامچرا دادرسی نیست
افسرده شدند مردم و هیچ چاره نداریم
وضعیاستکهدربندغمیمهیچکسی نیست
ایام به عسرت گذراست سخره به شهریم
دزدی شده معروف به عالم نظری نیست
هر سو نگری غصه و غم دل نگرانی است
درفتنه پیشآمده هیچ پیش وپسی نیست
امروزگرانبارعظیماست بهدوش همه ابرار
بیمغزترینهاهمهبرتخت،نگاهبصری نیست
ایام چه بدسخت شدهاست بر دل بدبخت
گویاهمهدرمعرکه بدباخته ودادرسی نیست
(ندا)
https://telegram.me/RomanticPoem
میسوزیم از این درد ولی هم نفسی نیست
آشفتهایم ازسختی ایامچرا دادرسی نیست
افسرده شدند مردم و هیچ چاره نداریم
وضعیاستکهدربندغمیمهیچکسی نیست
ایام به عسرت گذراست سخره به شهریم
دزدی شده معروف به عالم نظری نیست
هر سو نگری غصه و غم دل نگرانی است
درفتنه پیشآمده هیچ پیش وپسی نیست
امروزگرانبارعظیماست بهدوش همه ابرار
بیمغزترینهاهمهبرتخت،نگاهبصری نیست
ایام چه بدسخت شدهاست بر دل بدبخت
گویاهمهدرمعرکه بدباخته ودادرسی نیست
(ندا)
https://telegram.me/RomanticPoem
- ۱۳۹
- ۰۷ مرداد ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط